سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۶
 راهکار امیر مومنان برای بیمه شدن دستگاه قضایی

حوزه/ برای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نگه داشتن مردم و برآوردن حاجات مشروع مردم و خواسته های مشروع آنان، یک اصل اساسی در حکومت بوده است و در عرصه قضایی نیز این ملاک وجود داشته است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخته است.

 

* عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ، عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِي قُرَّةَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: قَالَتِ‏ الْحَوَارِيُّونَ‏ لِعِيسى‏: يَا رُوحَ اللَّهِ، مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ: مَنْ تُذَكِّرُكُمُ‏ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ، وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ، وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه.‏  الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏1، ص: 95

 

اگر این سه معیار در نظر گرفته شود باعث می شود دوست انسان نقش استاد اخلاق را برای او ایفا کند.

مردم انتظار دارند که ما این چنین باشیم و نمی پذیرند که  بدون مطالعه منبر برویم و حرف های غیر مفید را مطرح کنیم بلکه می خواهند سخن ما برای آن ها باعث رشد باشد.

معنویت نیز باید در یک عالم دینی جلوه داشته باشد و اگر مردم مشاهده کنند که ما نیز دنبال تعلقات دنیایی هستیم و به مادیات اهتمام خاصی داریم مانع از تأثیر سخن می شود.

سخن از قاعده لا ضرر بود،امام راحل این قاعده را مربوط به حکومت می دانند و اولین مقدمه سخن امام شئون پیامبر و امام معصوم بود که شامل نبوت و قضاوت و حکومت است.

به مناسبت بحث به بیان مواردی از قضاوت پیامبر و مولا علی علیهما السلام پرداختیم و قرار شد به اصول قضاوت و آئین دادرسی در سیره حکومتی حضرت امیر المؤمنین هم بپردازیم.

در بحث قضاوت آن چه که برای امیرالمومنین علیه السلام در اولویت قرار دارد عدالت است.

تساوی و احقاق حق باید هرکدام در جای خودش انجام بگیرد.

تمام قضاوت های مولا علی علیه السلام به همین یک کلمه خلاصه می شود که عبارت است از احقاق حق . یعنی اگر کسی زور می گفت حضرت در مقابل زورگویی او می ایستادند و این در زمان پیامبر و خلفاء و حکومت حضرت تداوم داشته است. اصولاً روح نظام قضایی در اسلام عدالت است.

* ربيع الأبرار : استعدى رجلٌ عمرَ على عليّ ، وعليٌّ جالس ، فالتفت عمر إليه فقال : يا أبا الحسن ، قم فاجلس مع خصمك ، فقام فجلس مع خصمه فتناظرا ، وانصرف الرجل ، فرجع عليّ إلى مجلسه ، فتبيّن عمر التغيّر في وجهه ،فقال : يا أبا الحسن ، ما لي أراك متغيّراً ؟ أكرِهت ما كان ؟ قال : نعم. قال : وما ذاك ؟ قال : كنّيتني بحضرة خصمي ، فألاّ قلت لي يا عليّ ، قم فاجلس مع خصمك؟ فأخذ عمر برأس عليّ فقبّل بين عينيه ، ثمّ قال : بأبي أنتم ، بكم هدانا الله ، وبكم أخرجنا من الظلمات إلى النور. موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ، جلد : 4، صفحه 264

*الإمام الباقر ( عليه السلام ) : إنّ أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أمر قنبر أن يضرب رجلاً حدّاً ، فغلظ قنبر فزاده ثلاثة أسواط ، فأقاده عليّ ( عليه السلام ) من قنبر ثلاثة أسواط.موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ، جلد : 4، صفحه 262

 در برخی نسخه ها، واژه "غلط" آمده است.

قنبر شهید رکاب مولا علی علیه السلام است ولی حضرت در هنگام اجرای قانون با کسی تعارف نداشت.

*الإمام الصادق ( عليه السلام ) : قال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) لعمر بن الخطّاب : ثلاث إن حفظتهنّ وعملت بهنّ كفتك ما سواهنّ ، وإن تركتهنّ لم ينفعك شيء سواهنّ ،

قال : وما هنّ يا أبا الحسن ؟ قال : إقامة الحدود على القريب والبعيد ، والحكم بكتاب الله في الرضى والسخط ، والقسم بالعدل بين الأحمر والأسود . قال عمر : لعمري لقد أوجزت وأبلغت.  موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ، جلد : 4، صفحه 262

 روایات در این مورد بسیار زیاد است اما برخی از آن ها در این جا بیان می شود.

*عنه ( عليه السلام ) : من عمل بالعدل حصّن الله ملكه.

*عنه ( عليه السلام ) : إعدل تملك.

*عنه ( عليه السلام ) : إعدل تحكم.

*عنه ( عليه السلام ) : ما حصّن الدول بمثل العدل.

* عنه ( عليه السلام ) : إعدل ، تدُم لك القدرة.

*عنه ( عليه السلام ) : ثبات الملك في العدل.

*عنه ( عليه السلام ) : ثبات الدول بإقامة سُنن العدل.

*عنه ( عليه السلام ) : مَن عدل في سلطانه استغنى عن أعوانه.

*عنه ( عليه السلام ) : العدل قِوام الرعيّة.

*عنه ( عليه السلام ) : العدل قِوام البريّة.

*عنه ( عليه السلام ) : حُسن العدل نظام البريّة.

*عنه ( عليه السلام ) : العدل أقوى أساس.

 موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ، جلد : 4، صفحه 315 تا 320

روح یک حکومت دینی باید عدالت باشد

برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام نگه داشتن مردم و برآوردن حاجات مشروع مردم و خواسته های مشروع مردم یک اصل اساسی در حکومت بوده است و در عرصه قضایی نیز این ملاک وجود داشته است.

چند تشکیلات در حکومت حضرت وجود داشته است.

*بیت المظالم:

مرکزی بوده است که مردم شکایات ویژه خود را در آنجا مطرح می کردند مانند شکایت از مسؤلین و رشوه خواری و تصرف در اوقاف.

*بیت القصص: صندوق بررسی شکایات

*صبح الأعشى : أوّل من اتّخذ بيتاً تُرمى فيه قِصَص أهل الظلامات أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب ( رضي الله عنه).

*الأوائل عن محمّد بن سيرين : اتّخذ عليّ بيتاً يُلقي الناس فيه القِصَص ، حتى كتبوا شتمه فألقوه فيه ، فتركه.

*شرح نهج البلاغة : كان لأمير المؤمنين ( عليه السلام ) بيت سمّاه : بيت القِصَص ، يُلقي

الناس فيه رِقاعهم.

*الإمام عليّ ( عليه السلام ) - لأصحابه - : من كانت له إليّ منكم حاجة ، فليرفعها في كتاب ؛ لأصون وجوهكم عن المسألة. موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ، جلد : 4، صفحه 244

*دکه القضاء:

در مسجد کوفه یک مکانی برای قضاوت قرار داده شده بود که برای همه قابل مشاهده و دسترس بود.

سفارش های فراوان مولا علی علیه السلام در عهد مالک اشتر و در سایر نامه ها ،گویای آن است که نظام اسلامی متکی بر مردم است و آن چه مردم را نگه می دارد عدالت است.

این جمله هرچند معلوم نیست روایت باشد اما درست است " الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم."

راهکاری که مولا علی علیه السلام برای سالم سازی دستگاه قضائی در نظر داشت این بود که ً قاضیان صالح برگزیده شوند و دغدغه مالی و امنیت شغلی نداشته باشند و این سبب بیمه شدن دستگاه قضایی می شود.

 

ثُمَ‏ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ‏ بَيْنَ‏ النَّاسِ‏ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ [أَفْسِحْ‏] افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا [يُزِيحُ‏] يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 435

 سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند، و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياط تر عمل كند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود، در كشف امور از همه شكيباتر، و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده ‏تر باشد، كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنين كسانى بسيار اندكند.

پس از انتخاب قاضى، هر چه بيشتر در قضاوت‏هاى او بينديش، و آنقدر به او ببخش كه نيازهاى او بر طرف گردد، و به مردم نيازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار كه نزديكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد.

در دستوراتى كه دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود، كه با نام دين به هوا پرستى پرداخته، و دنياى خود را به دست مى‏ آوردند. نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: 577

 در کتاب تحف العقول مطالب دیگری از عهد نامه مالک اشتر نقل گردیده است که در نهج البلاغه وجود ندارد.

 

وَ أَحْسِنْ‏ تَوْقِيرَهُ‏ فِي‏ صُحْبَتِكَ‏ وَ قَرِّبْهُ فِي مَجْلِسِكَ وَ أَمْضِ قَضَاءَهُ وَ أَنْفِذْ حُكْمَهُ وَ اشْدُدْ عَضُدَه. تحف العقول، النص، ص: 136

و او را در نزد خود چنان منزلتى ده كه نزديكانت در باره او جرات طمع نداشته باشند تا به پشت گرمى تو خود را از تهديد و توطئه آنان ايمن داند. در محضر خويش از او تجليل كن و نزديك خويش بنشان و قضاوتش را تأييد كن و حكمش را تنفيذ نما و پشتيبانش باش‏. تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص: 224

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha